هوش فرهنگی

ساخت وبلاگ
برخورد فرهنگ‌ها فقط به داشتن لهجه‌های مختلف ختم نمی‌شود. در جامعه افرادی با عادات، باورها و اعتقادات مختلف وجود دارند. مسخره کردن، توهین و تحقیر دیگران آثار مخربی بر روابط اجتماعی می‌گذارد و هوش فرهنگی, مهارتی است که به روابط اثر بخش افراد با فرهنگ‌ های مختلف کمک می‌کند. داشتن مهارت هوش فرهنگی, زندگی در اقلیم‌های مختلف و با افرادی از فرهنگ‌ها یا خرده فرهنگ‌های گوناگون را آسان‌تر می‌کند. در این صورت شخص می‌تواند به جای درگیر بودن با این مسئله که چطور با دیگران کنار بیاید، به اهداف بزرگ‌تری فکر کند. کمبود شدید هوش فرهنگی, حتی می‌تواند موجب انزوا و گوشه‌گیری اشخاص شود. کسی که هوش فرهنگی, پایینی دارد ممکن است فرصت‌های زیادی را از دست بدهد. نتیجه: آنچه برای ایستا غیر ممکن بود برای آقای سعیدی ساده می‌نمود. تفاوت آن دو در میزان هوش فرهنگی, آن‌هاست. آقای سعیدی با هوش فرهنگی, بالاتر از فرصت‌های بیش‌تری برای پیشرفت برخوردار است. کسی که هوش فرهنگی, بالایی دارد همیشه آمادگی یادگیری دارد. در برخوردهای روزمره دائماً چیزهای جدیدی یاد می‌گیرد. از افراد مختلف، آداب و رسوم، عادات، سنت‌ها، زبان، اصطلاحات و ارزش‌های گوناگون را می‌آموزد و به موقع به کار می‌برد. چنین شخصی می‌تواند با افرادی که سابقه فرهنگی, و شناختی متفاوتی با او دارند ارتباط اثر بخشی داشته باشد. در جوامع امروزی که تعامل بین فرهنگی, زیاد شده، مدیران از جمله کسانی هستند که به دلیل سر و کار داشتن با افراد مختلف الزاماً باید هوش فرهنگی, بالایی داشته باشد. یک مدیر باید توانایی سازگاری با انواع فرهنگ‌ها را داشته باشد. برخی از ویژگی‌هایی که ناشی از تفاوت فرهنگی است و برای درک آن‌ها هوش فرهنگی لازم است عبارتند از: فرد گرایی هر فرد بسته به این‌که در چه فرهنگی رشد کرده نسبت به عملکرد فردی یا گروهی دیدگاه متفاوتی دارد. بعضی‌ها عملکرد فردی را یک امتیاز تلقی می‌کنند و این‌گونه آموخته‌اند که هر شخص باید به تنهایی برای پیشبرد اهداف خود فعالیت کند و دست به دامن دیگران نشود. در غیر این صورت فردی بی‌کفایت خوانده می‌شود. در برخی گروه‌ها و اقوام دیگر برداشتی که از این گونه اشخاص می‌شود تک روی و دور زدن دیگران نام دارد. با درک این تفاوت فرهنگی می‌توان برای آن شیوه رفتاری تعریف کرد و طوری تقسیم کار کرد که نظر هر دو گروه تامین شود. مسلماً شرط چنین اقدامی دارا بودن هوش فرهنگی است. اگر مدیریت یک سازمان بخواهد کارهای تیمی را طراحی کند وبه این نکته توجه نداشته باشد ممکن است این طرحش شکست بخورد. نگرش نسبت به جنسیت ارزش ها و نقش زن و مرد در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است. در برخی گروه‌ها و اقوام این دو بیش‌تر به هم شبیه هستند و در برخی دیگر تفاوت بیش‌تری دارند. برای مثال بعضی فرهنگ‌ها نسبت به کار کردن زن‌ها و نقش اجتماعی آنان دید مثبتی ندارند و این‌گونه فعالیت‌ها را وظیفه مردها می‌دانند. هوش فرهنگی به این تفاوت‌ها حساس است. به تعارض‌های احتمالی که به این دلیل در کارکنان به‌وجود می‌آید توجه دارد و برای آن چاره‌ای می‌اندیشد. گفت و گوی دو همکار مرد در بانک. اولی خودش رو به دومی نزدیک می‌کنه و آهسته در گوش او میگه: این خانم میهنی چند ماهی هست که در این بانک مشغول به کار شده اما چرا اینجوری برخورد می‌کنه؟ اصلاً با آدم حرف نمیزنه. انگار همیشه با آدم قهره!!! به نظرت این بی‌ادبی نیست. شاید هم با من مشکلی داره! دومی سری تکان می‌دهد: بله من هم توجه کردم. اما فکر نمی‌کنم منظوری داشته باشه. اخلاقش همین جوریه. اولی: عجیبه! یک کارمند بانک باید روابط عمومی خوبی داشته باشه. دومی: بعضی‌ها دیر عادت می‌کنند. نمونه‌های این جور افراد را من در طول خدمتم زیاد دیدم. اکثرشون هم آدم‌های خوبی هستند. فقط فرهنگ خاصی دارند. در محیط کار احساس راحتی نمی‌کنند و مدتی طول می‌کشه تا با محیط کار انطباق پیدا کنند.

تفاوت هوش منطقی و هوش هیجانی...
ما را در سایت تفاوت هوش منطقی و هوش هیجانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tadbirr بازدید : 97 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:22