کاربرد,
مهارت,های نفوذ
اجتماعی,
کاربرد, نفوذ
اجتماعی, در روابط کاری وقتی با رئیس یا معاون اداره خود کار دارید فقط به فکر این نباشید که کار خود را انجام دهید و زود آنجا را ترک کنید. فکر نکنید که زیاد ماندن در اتاق رئیس یا معاون موجب مشکلسازی یا بهانهگیری او میشود. به جای این سعی کنید شما کنترل اوضاع را در دست بگیرید و از روشهای نفوذ استفاده کنید تا رابطه خود را با او بهتر و مستکحمتر کنید. از روشهای پذیرش، توجه، تایید، تحسین و قدرشناسی استفاده کنید. یا به جای این که سر خود را پایین بیندازید مستقیم به او نگاه کنید. با نگاه میتوانید به او نشان دهید که او را قبول دارید. با کلماتی مثل آقای رئیس یا آقای معاون نشان میدهید که جایگاه او را در سازمان خود پذیرفتهاید. حتماً در محل کار خود شاهد بودهاید که بعضیها از بکار بردن کلمه رئیس برای رئیس بدشان میآید. این افراد ترجیح میدهند نام اصلی رئیس را صدا بزنند این عبارت برای شما آشنا نیست؟ ( فکر میکنه کیه!!! مثلاً رئیسه؟ برای خودش رئیسه...) در پاسخ به این افراد باید گفت اتفاقاً او برای شما رئیس است. اگر شما نبودید ریاست او اصلاً معنی نداشت. پس بهتر نیست ریاست او را بپذیرید. شاید مشکل از شما باشد که فکر میکنید او همهجا رئیس شما خواهدبود در حالیکه او فقط در محل کار رئیس شماست و با نپذیرفتن شما چیزی عوض نمیشود و فقط خود را میآزارید. اگر در رئیس امتیازی هر چند جزیی میبینید از او قدرشناسی کنید. لازم نیست این امتیاز چیز خیلی مهمی باشد. یک احترام، یک توجه از جانب او و هر چیز دیگری که معمولاً هر انسانی دارد. با تشکر و قدردانی از او رغبت وی را برای تکرار کارش افزایش میدهید. این عبارات را زیاد به کار ببرید: متشکرم، ممنونم، سپاسگذارم، لطف دارید، محبت دارید و .... اگر رفتار یا تغییر مثبتی در او میبینید آن را تایید کنید. پیش از این لازم است که به تغییرات او توجه کنید. وقتی وارد اتاق میشوید به همه چیز توجه کنید همینطور به ظاهر او. سعی کنید چیز تازهای پیدا کنید. البته حتماً از گزافهگویی و توجه بیش از اندازه و قدردانی افراطی جداً پرهیز کنید. همینطور به ظاهر او. سعی کنید چیز تازهای پیدا کنید. البته حتماً از گزافهگویی و توجه بیش از اندازه و قدردانی افراطی جداً پرهیز کنید. پس از توجه و یافتن تغییرات یا رفتارهایی که پسندیده هستند آنها را تایید و تحسین کنید. برای تایید کردن از کلمات و عبارات تاییدی استفاده کنید. مثل: کاملاً درسته، خیلی به جا بود، این روش خوبیه، من هم قبول دارم و.... برای تحسین باید از صفات خوب استفاده کنید. به رفتارش و تغییراتش صفت خوب بدهید. مثلاً: چه برداشت خوبی کردید، میز مناسبی دارید ، رنگ خوبی را انتخاب کردید، صندلی راحتی است. چای خوشمزهای بود، این تابلو چه زیباست، اقدام جالبی کردید، طرح قشنگی است و نظایر آن پویا از
مهارت, نفوذ استفاده میکند پویا برای به امضاء رساندن نامههای اداری وارد اتاق رئیس میشود با نگاهی مهربان و توام با احترام و البته با آرامش و خیال راحت یعنی بدون دغدغه و ترس و اضطراب چنین آغاز میکند: با اینکه در اتاق باز است، در میزند و میگوید: اجازه هست؟ (پذیرش) رئیس: بفرمایید همینطور که جلو میرود به اطراف نگاه میکند، به میز رئیس و اشیا و کاغذهای روی آن، به ظاهر رئیس و همه چیز را به طور نامحسوس زیر نظر میگیرد(توجه) چشمش به گلدان روی میز رئیس میافتد که هنوز بوی تازگی میدهد و میگوید: مبارک باشه چه گلدون قشنگیه (تحسین) به اتاقتون میاد (تایید) رئیس با لبخند و خوشحالی: جدی میگی؟ شما اولین کسی هستید که این رو میگید. از صبح چندین نفر آمدن پیشم اما اصلاً متوجه این گلدون نشدن. از شرکت طرف قراردادمون برام آوردن. البته بعد از عقد قرارداد آوردن که بیشتر معنی دوستی داشتهباشه. برگهها را از پویا میگیرد و مشغول به امضاء آنها میشود. پویا: بله، براتون آرزوی موفقیت میکنم. شما شخص فعالی هستید و ضمن در نظر داشتن منافع سازمان هوای پرسنل رو هم دارید (قدر شناسی) برگهها را از رئیس میگیرد و ادامه میدهد: خوب من برم. با من کاری ندارید؟ رئیس: نه ممنونم شما هم موفق باشید از داشتن همکاری مثل شما خیلی خوشحالم (پذیرش) پویا: خواهش میکنم. خدا نگهدار برخورد بدون "
مهارت, نفوذ" ایستا ایستا: بدون در زدن ( در باز که در زدن نمی خواد) و با یک سلام ساده ( با رئیس باید رسمی حرف زد پسر خاله که نیست) وارد اتاق رئیس میشود ایستا در پاسخ به رئیس میگوید: سلامتی (اگر زیاد حرف بزنم از توش یه چیزی درمیاد). و نامهها را از او میگیرد و اتاق را ترک میکند ( زود برم تا دستور جدیدی به ذهنش نرسیده) . نتیجه : معمولاً چنین افرادی نه تنها به فکر نفوذ کردن نمیافتند بلکه میخواهند در مقابل نفوذ احتمالی دیگران مقاومت کنند. ایستا به دلیل نداشتن
مهارت, های لازم سعی میکند تا حد ممکن از ارتباط دو جانبه پرهیز کند. مدیران هم برای نفوذ در کارکنان خود و جلب نظر آنها باید تلاش کنند و از روشهای نفوذ استفاده کنند. وقتی کارمندی مورد توجه و تحسین قرار میگیرد و در زمان مناسب از او قدردانی میشود و کارش مورد تایید قرار میگیرد، احساس بالندگی میکند، خود را جزیی از سازمان خواهد دانست، همبستگی او افزایش مییابد و احساس ارزشمندی خواهدکرد اینها چیزهایی است که با حقوق و مزایای بالا هم به دست نمیآیند. شما به عنوان مدیر باید نسبت به همه کارکنان توجه کافی داشتهباشید. به یک موضوع مهم توجه کنید که کافی است به امتیازات و رفتارهای مناسب کارکنان توجه کنید و آنها را تحسین و تایید کنید به رفتارهای نامناسب کاری نداشته باشید. حواستان باشد که برچسب مدیر ایرادگیر به شما نخورد. به دنبال کارهای فوق العاده نباشید. اگر همین کارها و رفتارهای عادی و بدون مشکل را در کارکنان مورد توجه و تحسین قرار دهید رفتارهای فوقالعاده خودشان خواهند آمد. ضمن این که همه نمیتوانند فوق العاده باشند تعداد اندکی کارمند فوق العاده برای یک سازمان کافی است. نمونهای از رفتار یک مدیر با نفوذ پویا وارد کارگاه میشود و بدون اینکه جلب نظر کندهمه چیز را زیر نظر دارد. تقریباً هیچکس از وجود او مضطرب نیست و کارکنان تغییر رفتار ناگهانی و عمده نمیدهد. کارکنان به راحتی و البته با احترام به او سلام میکنند. نگاه تیز بینی دارد و متوجه میشود که دونفر از کارکنان محل کار خود را ترک کرده و درگوشهای مشغول چای خوردن هستند (توجه). به آرامی نزدیک آنها میشود در کنار آنها مینشیند(پذیرش) و میپرسد: چطورید؟ اوضاع خوبه؟ مشکلی پیش نیومده؟ یکی از کارکنان: نه ماشین رو خاموش کردیم چون موقع سرویسشه. پویا: ممنونم که به موقع این کارها رو انجام میدین (تحسین) بعد ادامه میده: این جور موقعها من قدر شما رو بیشتر میدونم. وقتی میبینم که بهترین ماشینها هم بدون شما هیچ فایدهای ندارند(قدرشناسی) خوب مزاحم نمیشم موفق باشید (تایید). نمونهای از رفتار یک مدیر که فقط فکر میکند با نفوذ است ایستا مدیری است بسیار مغرور. بارها اطرافیان به او گفتهاند که چشمان با نفوذی دارد زیرا کمتر کسی میتواند برای مدتی مستقیم به چشمان او نگاه کند. طوری راه میرود که انگار در محیطی کثیف قدم میزند و مراقب است لباسش لک برندارد.کمتر حرف میزند و بیشتر دستور میدهد. او وارد محیط کارکنان میشود با وارد شدن او همه کارکنان به طرفی میروند و خود را از چشمان او دور میکنند.از دور میبیند که دو نفر از کارکنان با هم چای مینوشند و در محل کار خود نیستند. بدون هیچ کلامی، آنقدر نگاهش را به آنها میدوزد، تا این که متوجه میشوندو آرام چای را بر زمین گذاشته و به دنبال کارشان میروند.ایستا محل را به قصد دفترش ترک میکند. نتیجه چنین برخوردی کمکاری، فرار از کار، غیبتهای مکرر، بیماری، تمارض، بد گویی از مدیر و کاهش تولید و هرز رفتن نیروی کار خواهدبود. استفاده از نفوذ
اجتماعی, در زندگی روزمره وقتی با همکاران، افراد خانواده و دوستان خود برخورد میکنید میتوانید با استفاده از هوش هیجانی خود روابط بهتری را رقم بزنید و بیشتر از زندگی خود لذت ببرید. به تغییرات فیزیکی و رفتاری دیگران توجه کنید. به اصلاح و آرایش موها، لباسها و کفشهای نو، حرفهایی که میزنند و هر چیزی که ممکن است جلب نظر کند توجه داشتهباشید و احساس خود را نسبت به آنها بیان کنید. احساسات و حالات درونی آنها را درک کنید. هر رفتار پسندیدهای را که میبینید تحسین کنید با اینکار رفتارهای پسندیده آنها را تثبیت و فراوانتر خواهید کرد. زمانی که کلام مناسب یا رفتار خوبی انجام میدهند آنها را تایید کنید. سعی کنید آنها را همانطوری که هستند بپذیرید انتطار نداشته باشید تا آنطور که شما میخواهید بشوند. به یاد داشته باشید که شما هم نمیتوانید آنطور باشید که دیگران دوست دارند. شما دوست دارید مثل خودتان باشید. دیگران هم همین احساس را دارند. از نصیحت کردن و توصیههای زیادی به دیگران پرهیز کنید. این نوع برخورد به معنی این است که شما وضعیت فعلی آنها را نمیپسندید و برای پذیرش آنها شرط و شروط میگذارید. هر کس بر حسب موقعیت و جایگاهی که نزد شما دارد انتظاراتی از شما دارد. برای مثال انتظارات زیر دستان شما، مدیران بالا دست شما، همسر، فرزندان، همسایهها و دوستان شما از شما یکسان نیست. کسی که هوش هیجانی مناسبی دارد این تفاوتها را درک میکند. علاوه براین تفاوتهای جنسیتی را نیز در روابط خود مد نظر داشته باشید. زنها و مردها انتظارات متفاوتی از روابط خود دارند. زنها خیلی دوست دارند مورد توجه قرار گیرند، به آنها احترام گذاشته شود و با محبت با آنها برخورد شود. از این که قبل از نام آنها از کلمه سرکار استفاده کنید خوشحال میشوند. یکی دیگر از ویژگیهای آنها این است که دوست دارند به حرفهای آنها با دقت گوش کنید. از قطع کردن حرفشان عصبانی میشوند. پس برای افزایش جذابیت خود از آنها بخواهید که برایتان حرف بزنند از علایق و امور روزمره برایتان بگویند و با علاقه به گفتههایشان گوش کنید. مردها از اینکه جذبه داشتهباشند لذت میبرند. بعضی مردها که خودشان میدانند جذبهای ندارند آن را نفی میکنند و از تساوی زن و مرد دم میزنند. درحالی که زنها هم از مردهای جذبه دار خوششان میآید. مردها همواره نوعی احساس عدم امنیت در شغل خود را دارند و در هر مقام و طبقهای که باشند گاهی به این فکر میکنند که مبادا همه آنچه را سالها به دست آوردهاند ناگهان از دست بدهند. برای تسخیر دل مردها باید از موفقیتها و پیشرفت آنها تعریف کنید و با خوشرویی با او برخورد کنید. مردها از همسران خوشرو خیلی خوششان میآید. انتقادهای پیدرپی تنها کاری که میکنند دور کردن مردها از شماست. در حالیکه میتوانید با لحنی آرام و با خوشرویی انتقاد هم بکنید. تفاوت هوش منطقی و هوش هیجانی...
ما را در سایت تفاوت هوش منطقی و هوش هیجانی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : tadbirr بازدید : 108 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:22